محمد رضا دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من گفت حسین یادت نرود که من بچه قم بودم و چگونه جان دادم و بعد گفت کمی به من آب بده که خیلی تشنه هستم... به چشمان محمد نگاه می کردم صدای محمد خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود ولی دیگر خبری از آن صدا نبود
کد خبر: ۳۳۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
فرزند آیتالله بهاءالدینی مطرح کرد
فرزند آیتالله سیدرضا بهاءالدینی گفت: وقتی جوانان از پدر راهنمایی میخواستند ایشان بر دروغ نگفتن تأکید میکردند و میگفتند تارک محرمات و فاعل بر واجبات باشید.
کد خبر: ۳۳۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۱