پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۲۳:۵۰

۱۴۰۴/۰۹/۰۲

چرا حدیث کساء بر محور حضرت زهرا(س) است؟

اوج عظمت عرفانی حضرت فاطمه (س) در بخش پایانی حدیث کساء، هنگام معرفی اهل بیت (ع) توسط خداوند به فرشتگان نمایان می‌شود.
کد خبر : ۱۳۵۱۵۸

عقیق: یادداشت مهمان_ حجت الاسلام سید سلمان صفوی پژوهشگر فلسفه هنر: حدیث شریف کساء، صرفاً یک گزارش تاریخی از یک واقعه نیست، بلکه بیانی تمثیلی و رمزآلود از مراتب وجود و کمالات الهی است که در قالب پنج تن آل عبا تجلی یافته است. محوریت حضرت زهرا (س) در این واقعه، از «راوی بودن حدیث» تا «محوریت معرفی اهل بیت» توسط خداوند، نشان‌دهنده قطبیت وجودی ایشان در سلسله مراتب هستی، واسطه فیض بودن و نقش حیاتی آن حضرت در استمرار خط ولایت و هدایت الهی است. این مقاله می‌کوشد تا ابعاد این مقام یگانه را در دو عرصه هستی‌شناسی (عرفان نظری) و ولایت (عرفان عملی) تحلیل نماید و به دستاوردهای ژرف عرفانی حدیث کساء اشاره کند.

حدیث کساء، واقعه‌ای فراتر از تاریخ

حدیث کساء از احادیث مشهور و متواتر در منابع فریقین (شیعه و سنی) است که به مناسبت نزول آیه شریفه تطهیر (احزاب/۳۳) رخ داده و به عنوان یکی از مهم‌ترین مستندات در تعیین مصداق «اهل بیت رسول الله» و اثبات عصمت ایشان شناخته می‌شود. این حدیث، فضیلت والای پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را به روشنی بیان می‌دارد. حدیث کساء از جمله دلایل اثبات فضیلت، برتری و استحقاق امامان شیعه در امر خلافت به‌شمار آمده است. (صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۶ ق، ج ۱، ص ۲۷۸؛ صدوق، الخصال، ۱۳۷۲ ش، ج ۲، ص ۳۳۵ و ۵۶۱.)

اما از منظر عرفانی، حدیث کساء فراتر از یک واقعه‌ی صرفاً تاریخی نگریسته می‌شود؛ این واقعه، یک تمثیلی (Symbolic Representation) از حقایق برتر وجود است که در عالم شهود و در فضای خانه‌ی وحی به ظهور رسیده است. این نمایش، رمزهایی از نظام آفرینش، مراتب انسان کامل، و سلسله‌ی هدایت الهی را در خود پنهان دارد. در این میان، جایگاه بی‌نظیر حضرت فاطمه زهرا (س) که به عنوان راوی حدیث و محور معرفی اهل بیت قرار گرفته است، کلید فهم این اسرار عرفانی است. این مقاله با «روش ساختار معنایی هرمنوتیکی»، به تبیین جایگاه حضرت صدیقه کبری (س) در پرتو این حدیث شریف از منظر عرفانی می‌پردازد.

بخش اول: روایت فاطمی؛ رمز ورود به واقعه

شروع حدیث کساء با نام و کلام حضرت فاطمه زهرا (س) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است:

«عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَیَّ اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الاَیّامِ…»

فراز ۱: ورود و سلام محمدی به حریم فاطمی

• «دَخَلَ عَلَیَّ اَبی رَسُولُ اللَّهِ»: ورود رسول الله به خانه‌ی فاطمه (س) از منظر عرفانی، نشان‌دهنده نزول حقیقت نبوی به کانون ولایت است. خانه‌ی فاطمه (س) نه صرفاً یک مکان فیزیکی، بلکه نماد حریم امن و مطهر وجودی است که قابلیت پذیرش و حفظ اسرار رسالت و ولایت را دارد.

• «فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ»: آغاز با سلام، نماد امنیت، تسلیم و آشتی در این حریم قدسی است. این سلام، مبادله‌ی آرامش و اتصال روحانی بین نبوت و ولایت را نشان می‌دهد. در مقام عرفانی، فاطمه (س) هم افق با پدر، جواب سلام ایشان را می‌دهد.

فراز ۲ و ۳: عرض حال نبوی و پناه فاطمی (استغاثه و اعاذه)

•عرض حال رسول الله: «اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً» (من در بدنم سستی و ضعفی درک می‌کنم). این ضعف، نه یک ضعف جسمانی عادی، بلکه از دید عرفانی، می‌تواند ضعف و حالت قبض وجودی ناشی از فشار تحمل تجلیات عظمی الهی، یا ضعف مقام تفصیل در مواجهه با حقیقت جمعی باشد. یا اشاره به رنج ناشی از مسئولیت سنگین رسالت در مواجهه با عالم کثرت و ظلمت است.

•پناه فاطمی: «فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ» (پناه می‌دهم تو را به خدا ای پدرجان از سستی و ضعف). در این لحظه، فاطمه (س) واسطه‌ی اتصال به نام «الله»، جامع جمیع اسماً و صفات، می‌شود. ایشان به منزله «قلب» عالم، قابلیت تفصیل‌بخشی و تلطیف آن حقیقت جمعی الهی را دارد تا وجود نبوی، تاب تحمل آن تجلی عظیم را پیدا کند. این مقام، یکی از مصادیق «اُمّ أبیها» بودن است؛ پناهگاه و مظهر رحمت الهی برای پدر و نبی اکرم (ص).

فراز ۴ و ۵: کساء یمانی و تجلی جمال

• «فَقَالَ یا فاطِمَةُ إیتینی بِالْکِساءِ الْیَمانی فَغَطّینی بِهِ»: درخواست کساء از فاطمه (س)، نماد تجلّی (Manifestation) حقیقت ولایت و نور در پوششی از جسم و ماده است. «کساء» نماد ستر، پوشش، حِجاب و در عین حال واسطه اتصال است. کساء یمانی (منسوب به یمن که سرزمین نور و برکت در زبان عربی است)، در عرفان می‌تواند نماد «ولایت» یا «حقیقت محمدیه» باشد که نور را از عالم غیب به عالم شهود تنزل می‌دهد و آن را برای عالم قابل تحمل می‌سازد. فاطمه (س) در مقام «صاحب کساء» یا «واسطه‌ی تنزل» آن، قرار می‌گیرد.

• «وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلَالَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیْلَةِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ»: پوشش کساء، نه تنها ضعف را برطرف می‌کند، بلکه موجب کمال تجلی نور نبوی می‌شود. این نورافشانی مانند ماه شب چهارده، نماد تمامیت و کمال ظهور حقیقت نبوی است که از طریق ولایت فاطمی، کامل و جلوه‌گر شده است. این مقام، به مقام جمع‌الجمعی (جامعیت جمیع کمالات) در انسان کامل اشاره دارد.

بخش دوم: فاطمه (س)، محور هستی و ولایت (تحلیل عرفانی)

اوج عظمت عرفانی حضرت فاطمه (س) در بخش پایانی حدیث کساء، هنگام معرفی اهل بیت (ع) توسط خداوند به فرشتگان نمایان می‌شود.

۱. نماد کساء یمانی: ردای هدایت و ولایت

از منظر عرفانی، «کساء» نماد خرقه‌ی ولایت و ردای هدایت است. این کساء، نه یک لباس معمولی، بلکه پوشش نور و عصمت است که خاندان نبوت را از آلودگی‌های عالم ماده و کثرت مصون می‌دارد (تجلی عملی آیه تطهیر).

•خرقه‌ی عرفانی: در عرفان، خرقه نماد بیعت، اتصال به سلسله‌ی اولیا و اذن در هدایت است. در اینجا، کساء یمانی، تنها لباس هدایت و نجات برای بشریت است که پنج تن آل عبا را در بر می‌گیرد و ایشان را مأمور به هدایت خلق می‌کند.

•مظهر عصمت: این پوشش، حجابی است که اهل بیت را از هر نوع رجس و پلیدی مطهر می‌سازد و به مقام عصمت مطلقه می‌رساند.

۲. سلسله هدایت و محوریت فاطمی

وقتی جبرئیل از خداوند می‌پرسد که اینان کیانند، پاسخ الهی نقطه اوج تبیین جایگاه حضرت زهرا (س) است:

«هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها»

خداوند متعال برای معرفی پنج تن که افضل مخلوقات‌اند، حضرت فاطمه (س) را محور (Hub/Axis) قرار می‌دهد. او مقدم بر رسول الله (ص) (که از لحاظ زمانی جلوتر است) ذکر می‌شود و سایرین با نسبتشان به او معرفی می‌گردند:

•پدر فاطمه (ابوها)

•شوهر فاطمه (بعلها)

•فرزندان فاطمه (بنوها)

این نوع معرفی در عرفان نظری، نماد «قطبیت وجودی» (Axis Mundi) است:

•الف) مقام ولایت مطلقه: با وجود افضل بودن پیامبر (ص) در مقام نبوت، ذکر فاطمه (س) به عنوان محور، نشان می‌دهد که ایشان دارای مقام ولایت مطلقه و باطن نبوت هستند. ولایت از حضرت زهرا (س) سرچشمه می‌گیرد و در طول تاریخ توسط فرزندانش جریان می‌یابد.

•ب) محور تداوم فیض: حضرت فاطمه (س) واسطه‌ی استمرار نور نبوت و ولایت در نسل‌های بعدی است. اگر او نبود، سلسله‌ی امامت و ولایت منقطع می‌شد و هدایت الهی در زمین به کمال نمی‌رسید. ایشان مصباح و مشکات جمع‌کننده انوار الهی برای نسل‌های بعدی است.

•ج) هستی به طفیل او (لولاک فاطمی): این محوریت به حدیث قدسی معروف «لولاک…» که برخی محققین ذیل «لولاک فاطمی» مطرح می‌کنند، اشاره دارد: «لَوْلاَکَ لَمَا خَلَقْتُ الأفْلاَکَ، وَ لَوْلاَ عَلِیٌّ لَمَا خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلاَ فَاطِمَةُ لَمَا خَلَقْتُکُمَا» (اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود، تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمی‌کردم). این تعبیر، جایگاه فاطمه (س) را در مقام علت غایی آفرینش (The Ultimate Purpose of Creation) برجسته می‌کند.

۳. فاطمه (س)، حلقه اتصال غیب و شهود (مقام قلب)

در برخی تفاسیر عرفانی، حضرت فاطمه (س) در حدیث کساء، در مقام «قلب» قرار می‌گیرد.

•قلب عارف: قلب در عرفان، محل نزول و تفصیل حقایق غیبی است. همان‌طور که پیامبر (ص) حقیقت جمعی و مجمل را در وجود خود داشت (ضعف ناشی از عظمت تجلی)، حضرت فاطمه (س) به عنوان مقام قلب عالم، آن حقیقت را تنزل داده، تفصیل می‌بخشد و در ساحت هستی جاری می‌سازد (نمایش با کساء و کمال تجلی).

•راوی حقیقت: راوی بودن حدیث کساء توسط فاطمه (س)، خود نمادی از این مقام است. او کسی است که اسرار نزول و صعود الهی را شهود کرده و آن را برای تاریخ و بشریت روایت می‌کند. حضرت زهرا (س) بین رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) قرار می‌گیرد و نقش واسطه‌ی الوهی و اتصال نبوت به امامت را ایفا می‌کند.

بخش ماقبل آخر: پیوستن جبرئیل و مباهات الهی

پیوستن فرشته‌ی امین وحی (جبرئیل) و سپس میکائیل به جمع اهل بیت، نشان می‌دهد که حتی برترین موجودات عالم ملکوت نیز مشتاق بهره‌مندی از فیض کساء و ولایت فاطمی هستند.

•سؤال جبرئیل: «یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساءِ» (پروردگارا، کیانند در زیر کساء؟) این سوال، برای کسب معرفت و اطلاع نیست، بلکه بیان عظمت واقعه و جلب توجه عالم ملکوت به این مجمع نورانی است.

•پاسخ الهی و مباهات: «هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ» خداوند، با افتخار و مباهات، این پنج تن را به عنوان کانون نبوت و سرچشمه رسالت معرفی می‌کند و دوباره بر محوریت فاطمه (س) تأکید می‌ورزد.

•نزول برکت و رحمت: «فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِکَتی وَیا سُکَّانَ سَماواتی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً … اِلاَّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساءِ» این فراز، مهم‌ترین جلوه‌ی عرفان نظری در حدیث است. آفرینش آسمان‌ها و زمین، تنها به خاطر محبت این پنج تن، و به طور خاص، به دلیل محوریت فاطمه (س) اتفاق افتاده است. اینان علت بقا و غایت آفرینش هستند.

حدیث کساء در ادبیات عرفانی

ده‌ها تن از شاعران برجسته عرب، فارس، تُرک، لُر و اردو، حدیث کساء را به قالب نظم درآورده‌اند و در اشعار خود به آن پرداخته‌اند. (حائری، «حدیث کساء»، ج ۶، ص ۱۸۸.)

اشعار آئینی و عرفانی، از دیرباز این مفهوم محوری را به زیبایی بازتاب داده‌اند:

«وقتی دلت شکست، **بیا حدیث کسا بخوان

هر جا غمت نشست، **بیا حدیث کسا بخوان

**حبل المتین، تَمَسُّکِ بر دامن فاطمه است**

هر لحظه رشته‌ات گسست، **بیا حدیث کسا بخوان»

این ابیات، فاطمه (س) را حبل المتین (رشته محکم اتصال به خدا) و حدیث کساء را کلید گشایش در عالم معنا معرفی می‌کنند، که خود بیانگر نقش واسطه‌گری ایشان در فیض و شفاعت است.

بخش سوم: مقام هستی‌شناختی فاطمه (س) در احادیث دیگر و عرفان نظری

برای تعمیق بحث عرفانی، لازم است از دیگر احادیث قدسی و روایی که مقام حضرت زهرا (س) را تبیین می‌کنند، بهره گرفته شود. این روایات، زمینه‌ساز درک دیدگاه‌های عرفان نظری معاصر (همچون کتاب «پدیدار شناسی فاطمه در قرآن، روایات و هنر») درباره جایگاه حضرت زهرا (س) به عنوان حقیقت محمدیه و محور آفرینش هستند.

۱. مقام «اُمِّ اَبیها» و سرّ حقیقت محمدیه

یکی از القاب پرمغز حضرت فاطمه (س)، «اُمِّ اَبیها» (مادر پدرش) است که از منظر عرفانی، دارای اهمیت ویژه‌ای است.

•معنای ظاهری: حمایت عاطفی و عملی حضرت از پدر بزرگوارشان (پیامبر اکرم ص) در دوران سخت رسالت.

•معنای باطنی (عرفانی): از نظر عرفان نظری، «اُمّ» به معنای ریشه، اصل و منشأ است. این لقب اشاره به این دارد که حقیقت وجودی فاطمه (س) منشأ و ظرف ظهور «حقیقت محمدیه» است. به تعبیر برخی عرفا، حضرت فاطمه (س) تجلی کامل وجه زنانه و رحمانی حق در عالم خلق است و ذات و جوهر نبوی از این حقیقت تغذیه می‌کند. این مقام، همانند مفهوم «نَفْس کُلّیه» است که هستی از آن نشأت می‌گیرد.

۲. آفرینش نور فاطمه (س) قبل از خلقت عالَم

احادیث متعددی بر این حقیقت دلالت دارند که نور مقدس اهل بیت (ع)، و به ویژه نور حضرت فاطمه (س)، پیش از آفرینش عالم خلق شده است.

•حدیث جابر بن عبدالله انصاری: در روایتی آمده است که خداوند، نور حضرت زهرا (س) را پیش از آفرینش آسمان‌ها و زمین آفرید. این تقدم نوری، نشان از تقدم رتبی ایشان در سلسله مراتب وجود است.

• «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» (نور/۳۵): از منظر عرفانی، اهل بیت (ع) و به ویژه حضرت فاطمه (س)، مصادیق این نور الهی هستند که در مرتبه احدیت و واحدیت ظهور یافته‌اند و سپس به عالم کثرت تنزل یافته‌اند. حضرت فاطمه (س)، آئینه‌ی تمام‌نمای این نور الهی است که در قالب انسانی ظاهر شده و قابلیت جمع بین عصمت، شفاعت و ولایت را دارد.

۳. تفسیر باطنی سوره قدر

حدیث شریفی از امام صادق (ع) در تفسیر باطنی سوره قدر، جایگاه هستی‌شناختی فاطمه (س) را به اوج می‌رساند:

«مَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ» (هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد، قطعاً شب قدر را درک کرده است.)

•تطابق فاطمه (س) با «لیلة القدر»: شب قدر در عرفان، نماد مقام جمع (وحدت) و ظرف نزول حقایق و فیوضات الهی است. تطبیق حضرت فاطمه (س) بر لیلة القدر، به این معناست که ایشان کانون نزول حقایق قرآن و ولایت بوده و فهم ایشان، کلید رسیدن به معرفت تام و کامل (شب قدر) است.

•عجز از معرفت (علت نام‌گذاری): همچنین در روایات آمده است که ایشان را «فاطمه» نامیده‌اند، چون مردم از درک و شناخت حقیقی ایشان «فطامه» (باز داشته) شده‌اند. این خود تأییدی بر عمق و ژرفای هستی‌شناختی ایشان است که فراتر از درک عادی بشر قرار دارد.

بخش چهارم: فاطمه (س) در عرفان معاصر

کتاب «پدیدارشناسی فاطمه (س) در قرآن، روایات و هنر»، با رویکرد پدیدارشناسی به شخصیت حضرت زهرا (س)، ابعاد وجودی ایشان را در عرصه‌های عرفان، اجتماع و سیاست تحلیل کرده و نکات مهمی را در راستای بحث عرفانی حدیث کساء مطرح می‌سازد.

۱. فاطمه (س) محور تقریب مذاهب و انسان کامل

حضرت فاطمه (س) با نگاه پدیدارشناسانه، محور تقریب مذاهب است، چرا که شخصیت ایشان مورد احترام همه فرق اسلامی است. ایشان حضرت زهرا (س) را نمونه یک انسان کامل برای عصر حاضر معرفی می‌کند که توانست جمع بین اخلاق، سیاست، عفاف و فعالیت اجتماعی را فراهم آورد.

در تحلیل عرفانی، این جمع بین اضداد (مانند عفاف و فعالیت اجتماعی) نشان‌دهنده مقام جامعیت وجودی است. حضرت فاطمه (س) در حدیث کساء در کانون عصمت (عفاف و طهارت) قرار دارد و همزمان در مقام سیاسی و اجتماعی (تبیین مصداق اهل بیت) نقش‌آفرینی می‌کند، که این همان تجلی انسان کامل در منظر عرفانی است.

۲.«ام ابیها» به معنای ذات حقیقت محمدیه

این نظریه با تأکید بر مقام عرفانی حضرت زهرا (س)، لقب «ام ابیها» را به معنای «ذات و حقیقت محمدیه» تفسیر می‌کند. شخصیت عرفانی حضرت زهرا (س) قائل به خود است و صرفاً به نسبت‌های اضافی (همسر امیرالمؤمنین یا دختر رسول الله) محدود نمی‌شود. این دیدگاه، حضرت زهرا (س) را در بالاترین مرتبه وجودی قرار می‌دهد که هستی محمدی از آن منشأ می‌گیرد.

این دیدگاه محوریت فاطمی در حدیث کساء (فاطمه و پدرش…) را تقویت می‌کند. اگر ایشان ذات حقیقت محمدیه باشد، آنگاه تقدم در معرفی و پناه نبوی به ایشان (ضعف در بدن نبی) کاملاً توجیه‌پذیر است. همچنین حدیث قدسی «لولاکما» که ایشان را علت غایی آفرینش در مرتبه بالاتر از نبی و ولی قرار می‌دهد، تأییدکننده این مقام شامخ و خودبسندگی وجودی است.

۳. فاطمه (س)، مظهر جمال و رحمانیت حق و ستیز حق با باطل

حضرت فاطمه (س) مظهر جمال و رحمانیت حق در کنار ستیز حق با باطل است.

این دو جنبه در حدیث کساء به زیبایی جمع شده است. رحمانیت و جمال در تجلی نورانی چهره پیامبر (ص) پس از پوشش کساء (که از طریق فاطمه فراهم شد) و مقام شفاعت و واسطه فیض (که در بخش‌های بعدی به آن می‌پردازیم) متجلی است. ستیز حق با باطل نیز در تعیین مصداق اهل بیت (آیه تطهیر) و جدا کردن خط ولایت از غیر آن، نهفته است.

بخش پنجم: ابعاد شفاعت و ولایت فاطمی

حدیث کساء با دعای پیامبر (ص) و تأیید الهی، علاوه بر تبیین جایگاه هستی‌شناختی، بر ابعاد عملی ولایت حضرت فاطمه (س) نیز تأکید دارد.

۱. شفاعت و برکت حاصل از کساء

در بخش پایانی حدیث، وعده‌های الهی و دعای پیامبر (ص) نشان می‌دهد که توسل به اهل بیت زیر کساء، وسیله‌ای برای نجات است:

•دعای نبی اکرم (ص): «اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلاءِ أَهْلُ بَیْتی وَ خاصَّتی وَ حامَّتی… فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ غُفْرانَکَ… عَلَیْهِمْ وَ عَلَیْنا» (خدایا اینان اهل بیت و خاصان و نزدیکان منند… پس درودها و برکات و رحمت و آمرزش خود را بر ایشان و بر ما قرار ده.)

•پاسخ الهی: «… فَقَدْ غَفَرْتُ لَکَ وَ لَهُمْ وَ قَبِلْتُ شَفاعَتَکُمْ» (آمرزیدم تو و ایشان را و شفاعت شما را پذیرفتم.)

مقام شفاعت کبری: پذیرش شفاعت پنج تن از جانب خداوند، نشان‌دهنده مقام شفاعت کبری و واسطه‌گری ایشان در امر مغفرت است. از آنجایی که فاطمه (س) محور این جمع است، او کانون و منشأ جریان شفاعت است. این همان معنای عملی اتصال به «حبل المتین فاطمی» است که در ادبیات عرفانی آمده است.

۲. رمز خلود و استمرار ولایت

اعلام عمومی این واقعه و تأکید بر اینکه «ما جَمَعَ مَحْفِلٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلاَّ وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ» (در هیچ محفلی از شیعیان و دوستداران ما جمع نشوند مگر آنکه رحمت بر آنان نازل شود)، تضمین‌کننده بقای ولایت و دوام فیض فاطمی در طول تاریخ است.

•ولایت در تاریخ: همان‌گونه که در مقدمه اشاره شد، حضرت فاطمه (س) اُمُّ الائمه و سرچشمه ولایت از امام حسن تا امام مهدی (عج) است. این خلود و برکت، نتیجه طبیعی مقام هستی‌شناختی ایشان به عنوان ذات حقیقت محمدیه و علت غایی آفرینش است. هر گونه خیر و برکتی که تا قیامت به شیعیان می‌رسد، از مجرای این سلسله‌ی کساء یمانی و به واسطه‌ی محوریّت فاطمه (س) جاری می‌شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

بر اساس تحلیل عرفانی ساختار و محتوای حدیث کساء، جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) در نظام هستی و تاریخ، فراتر از یک شخصیت بزرگ و حتی یک معصوم است؛ ایشان دارای مقامی یگانه است که می‌توان آن را در موارد زیر خلاصه کرد:

۱. قطبیت وجودی و محوریت هستی: معرفی اهل بیت (ع) با محوریت «فاطمه و پدر و شوهر و دو فرزندش»، نشان‌دهنده آن است که نور و حقیقت سایر معصومین (ع) از طریق ایشان به ظهور می‌رسد و وجود ایشان، قطب و مدار هدایت در عالم است.

۲.و اسطه فیض و پناهگاه نبوی: در مقام «اعاذه» (پناه دادن) به نبی اکرم (ص) از ضعف، حضرت زهرا (س) در مقام «قلب عالم» و «مظهر اسم جامع الله» قرار می‌گیرد تا تجلیات عظمت الهی بر وجود نبوی را تلطیف و تفصیل دهد.

۳. علت غایی آفرینش (لولاک فاطمی): تأکید الهی بر اینکه خلقت افلاک و هر آنچه در آن‌هاست به خاطر محبت این پنج تن است و محوریت فاطمه (س) در این معرفی، بر این حقیقت دلالت دارد که بقای هستی به تداوم ولایت و نسل فاطمی وابسته است و ایشان علت العلل و غایت آفرینش در عالم امکان هستند.

۴. منبع تداوم ولایت: حضرت فاطمه (س)، تنها مجرای استمرار نور ولایت و امامت از طریق فرزندانش (از امام حسن تا امام مهدی -عج-) در تاریخ است و بدون ایشان، خط هدایت الهی بر زمین منقطع می‌شد.

در نهایت، حدیث کساء از منظر عرفانی، سندی است بر اینکه حضرت فاطمه زهرا (س)، در مقامی قرار دارند که واسطه اتصال نبوت به امامت، منبع فیض ولایت، و محور غایی خلقت هستند، و شناخت ایشان، شرط لازم برای دستیابی به معرفت کامل به سایر معصومین و توحید الهی است.

پی نوشت:

حائری، سید مهدی (۱۳۸۰ ش.). «حدیث کساء»، در دایرةالمعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، چاپ دوم.

صدوق، محمّد بن علی (۱۳۷۲ ش.). الخصال. ترجمه جعفری یعقوب. قم: نسیم کوثر.

صدوق، محمّد بن علی (۱۳۹۶ ق.). کمال الدین و تمام النعمة. محقق علی‌اکبر غفاری، تهران: اسلامیة.

صفوی، سید سلمان (۱۳۹۴ ش.). پدیدارشناسی فاطمه (س) در قرآن، روایات و هنر. قم: انتشارات سلمان آزاده.

منبع:مهر


گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدها
  • تازه ها