عقیق: امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «هیچ مؤمنی نیست که مریض شود، مگر آنکه ما هم مریض شویم. هیچ مؤمنی نیست که دعا کند مگر آنکه ما برایش آمینگوییم و او سکوت کند و ما برایش دعا کنیم.» حجتالاسلام مسعود عالی خطیب و کارشناس مذهبی ضمن بیان این روایت به نقش پدرانه امامزمان (عج) در زندگی شیعیان اشاره کرده و میگوید: «امامزمان از رگ گردن به ما نزدیکتر است، طوری که آیتالله بهجت میگویند قبل از آنکه که صدا از دهانت به گوش خودت که یک وجب بیشتر فاصله ندارد برسد، به گوش حضرت میرسد.
در واقع حضرت مثل روح کل عالم بر وجود همه اشراف دارد و اعمال شیعیان هر روز برایشان عرضه میشود، پس این ما هستیم که باید وجود امامزمان را درک کرده و هر روز علاوه بر سلام بر ایشان، زمانی را بنشینیم و با ایشان درد دل کنیم تا رفتهرفته زندگیهایمان امام زمانی شود و بتوانیم موردپسند ایشان زندگی کنیم.»
سلام از دور به امامزمان خوب است اما هنر نیست
تقریباً ۱۱۸۷ سال از امامت حضرت مهدی (عج) میگذرد و در تمام این سالها شیعیان با اعتقاد به وجود مبارک ایشان و در انتظار ظهور گذر عمر کردهاند، اما اعتقاد به امامت حضرت و انتظار واقعی صرفاً محدود به یک سلام و ارادت دورادور نمیشود که اگر این چنین باشد، زمان غیبت طولانی و طولانیتر خواهد شد.
حجتالاسلام عالی در این باره توضیح میدهد: «مردم باید بهقدری برای ظهور آماده باشند که وقتی حضرت میآیند، لازم نباشد مثل جدشان علی (ع) به مردم اصرار کند و مردم با یک اشاره به سمت ایشان بیایند و این نیز فقط تحت یک شرایط اتفاق میافتد؛ اینکه بتوانیم هر روز و هر لحظه با ایشان تجدید عهد کرده و ولی محور زندگی کنیم و این یعنی، زندگی به شیوهای که امامزمان پسند باشد. باید بدانید که ما شیعیان یک مراقبت بیشتر نداریم و آن هم زندگی بر محور پسند و ناپسند امامزمان است. برای شیعه هیچچیز نباید مهمتر از مسئله امامش باشد و باید زندگیاش را با آن تنظیم کند. از دور سلامدادن به امامزمان خوب است اما هنر نیست؛ هنر این است که ائمه وارد زندگی آدم شوند. خوش به حال کسی که اگر الان امامزمان وارد زندگی خانه و کاسبیاش شود، خجالت نکشد.»
این کارشناس مذهبی با ذکر خاطرهای، صحبتهایش را کامل کرده و میگوید: «یکبار در مشهد سوار تاکسی شدم، رانندهتاکسی مبلغی چندبرابری از مسافر گرفت و آن مسافر هم با نارضایتی رفت. راننده شروع به درد دل کرد که حاجآقا با اینکه چند شیفت کار میکنم زندگیام آنطور که بایدوشاید برکت ندارد و حتی چله هم برداشتم اما اثری نکرده، به او گفتم خدا پدرت را بیامرزد همینالان یک مسافر را نقرهداغ کردی، ظلم نکن تا برکت از درودیوار برایت ببارد؛ پس نباید فکر کنیم که فقط با چله و تسبیح گرداندن بنده خوبی میشویم. مهم این است که بتوانیم به پسند خدا و امامزمانمان زندگی کنیم که اتفاقاً کار بسیار سختی است، طوری که خودشان فرمودهاند امر ولایت ما اهلبیت سخت است و هرکسی زیر بارش نمیرود.»
هیچ شیعهای در این دنیا با امامزمان عهد نمیبندد!
گرچه شیعیان در دوران غیبت امامزمان (عج) مسئولیت سخت و سنگینی برعهده دارند و باید طوری زندگی کنند که موردپسند ایشان باشد اما نباید فراموش کرد که همین سبک زندگی و عهد با امامزمان (عج) نیز توفیقی است با برکاتی بزرگ که از همان عالم بالا فقط شامل شیعیان شده و برکات بسیاری به همراه دارد.
حجتالاسلام عالی در مورد عهد با امامزمان و تجدید این عهد، توضیحات قابل تأملی را مطرح میکند: «ما همواره از تجدید عهد با امامزمان میگوییم نه عهد با ایشان. اگر دقت کرده باشید در دعای عهد هم میخوانیم «خدایا من امروز با امامزمان تجدید عهد میکنم» که این نیز دلایلی دارد.
مرحوم مجلسی در جلد ۵ بحار، ۷۰ روایت نقل کرده مبنی بر اینکه کسانی که در این دنیا شیعه هستند، آن طرف عهد بستهاند و در این دنیا فقط باید تجدید عهد کنند، پس بدانید که عهد ما با امام زمانمان اصلاً ریشه دنیایی ندارد و توفیقی از عالم بالاست.»
او همچنین در مورد اهمیت شیعه بودن و توفیق بزرگی که نصیب آنها شده نیز میگوید: «فکر نکنید دری به تخته خورده و مثلاً در خانوادههای شیعه به دنیا آمدهاید. در واقع شیعه شدن هیچ انسانی ابداً اتفاقی نبوده و اصلاً مفت نیست، پس قطعاً باید قدردان این توفیق باشیم.
فردی نزد امام صادق رفت و گفت: آقا من فقیرم. امام صادق فرمودند: تو فقیر نیستی. آن فرد گفت: من حتی نان برای زن و بچهام ندارم، پس فقیر به چه کسی میگویند؟ امام صادق فرمودند: آیا حاضری تمام ثروت دنیا با گنجهای زیر زمینش را بگیری و ولایت ما اهلبیت را بدهی؟ آن طرف گفت: خیر آقا. اما صادق گفتند: پس تو فقیر نیستی و باید قدر این ثروت را بدانی!»
چرا میگویند محبت اهلبیت به امت از پدر و مادر هم بیشتر است؟
توفیقات شیعه بودن و برکات زندگی امام زمانی بهقدری زیاد است که شاید از تصور ما خارج باشد. امام رضا (ع) میفرمایند: «امام مثل مادری مهربان و دلسوز برای فرزند کوچکش است» این روایت بهظاهر ساده، میتواند عمق محبت اهلبیت به امت را نشان دهد، اما حجتالاسلام عالی میزان محبت اهلبیت را حتی بسیار فراتر از این تعبیر ساده دانسته و توضیح میدهد: «محبت اهلبیت اصلاً قابلقیاس با محبت پدر و مادر نیست، چون محبت آنها از جنس محبت خداست و در جامعه کبیره میخوانیم که خداوند معدن رحمت است. روایتی از امیرالمؤمنین بهخوبی، مفهوم معدن رحمت را برایمان مشخص میکند.
حضرت در این روایت میفرمایند خداوند صد جزء رحمت خلق کرده که یکی از آن صد جزء در دنیاست و ۹۹ جزء آن در این دنیا نیست؛ یعنی تمام محبتهایی که در دنیا بین آدمهای مختلف از جمله پدر و مادر و فرزندان میبینیم نیز بهواسطه همان یک جزء است، در حالی که خداوند متعال هر ۱۰۰ جزء رحمتش را به محمد و آل محمد داده و محبت این بزرگان به شیعه و حتی گاهی غیرشیعه از همین جنس است که به همین سبب نیز میگوییم محبت اهلبیت به امت حتی بیشتر از پدر و مادر به فرزند است.»
این کارشناس مذهبی ادامه میدهد: «دریای محبت اهلبیت شامل همه میشود، شیعیان که دیگر جای خود را دارند. روزی جوانی یهودی که به مسلمانان خواندن و نوشتن میآموخته، در بستر بیماری میافتد، پیغمبر به عیادت او رفته و میگوید بهپاس سوادآموزی این جوان میخواهم او مسلمان شود؛ آن جوان در آستانه مرگ به اسلام روی میآورد و از دنیا میرود. پیغمبر به مادرش میگوید به پیکرش دست نزنید تا مسلمانان را خبر کنم. پیغمبر از کسی که در لحظه آخر مسلمان شد نگذشت و او را تا دم بهشت همراهی کرد حالا به نظرتان ایشان و اهلبیتش از من و شما میگذرند؟ فقط کافی است به امام نزدیک شویم و هر روز و هر لحظه حضور ایشان را در زندگی احساس کنیم، آنوقت است که در مسیر ایشان خواهیم افتاد.»
همه شیعیان صاحب دارند
همانطور که گفته شد امامزمان اشراف کاملی بر زندگی و اعمال شیعیان دارند و آنها را به حال خودشان رها نمیکنند. روایتی جذاب از آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی وجود دارد که حدود ۸۰ سال پیش مرجع ارزشمند شیعه بود و تشرفات بسیار زیادی خدمت امامزمان داشت و اصلاً به این تشرفات شهرت پیدا کرد. یکی از اولین تشرفات این عالم شیعه زمانی بود که در سنین ۱۱ سالگی مورد مرحمت امامزمان قرار گرفت و حضرت به او نشان داد که شیعیان هیچگاه بدون صاحب نمیمانند.
حجتالاسلام عالی این چنین روایت میکند: «ایشان وقتی مشتاق شد برای خواندن دروس دینی از روستای مدیسه به اصفهان برود، با مخالفت شدید پدرش مواجه شد و درنهایت رضایت او را گرفت اما پدر گفت خرجت را نمیدهم. او راهی اصفهان شد و بعد از چند ماه تحصیل، زمستانی سخت از راه رسید و با وضع مالی بدی مواجه شد تا جایی که نان خشک میخورد، نه شمعی برای روشنکردن داشت و نه ذغالی برای گرمکردن. از قضا در یکی از همان شبها پدرش به دیدار او میرود و وقتی وضع پسرش را میبیند، او را آنقدر سرزنش میکند که سید به گریه میافتد و جوابی برای پدر نداشته است. او بیرون حجره رفته و روبهقبله ایستاده و میگوید یا صاحبالزمان خودت لطفی به ما کن که نگویند ما کسی را نداریم. همان موقع دری مدرسه را میکوبد و سراغ سید ابوالحسن را میگیرند. او جلوی در رفته و میبیند آقایی ایستاده و بعد از سلام میگوید شمع داخل حجره است آن را بردار و این پول را بگیر و خرید کن تا نگویند تو صاحب نداری! او نمیفهمد آن مرد کیست اما وقتی نزد پدرش میرود و جریان را برای او تعریف میکند، پدرش با زانو روی زمین افتاده و زار زار گریه میکند، سپس سید را به آغوش گرفته و میگوید باباجان حلالم کن. امام زمان تشریف آورده بود تا به من بیمعرفت بفهماند که ما صاحب داریم…»
«حجت نباشد، زمین با اهلش فرومیرود»
گرچه همه ادیان به وجود منجی و موعود آخرالزمان اعتقاد دارند اما همه آنها از بهدنیاآمدن منجی در آینده خبر میدهند و فقط شیعیان هستند که بر زندهبودن حضرت اصرار داشته و معتقدند که زمین نباید و نمیتواند خالی از حجت باشد.
حجتالاسلام عالی ضمن بیان این توضیحات، میگوید: «اولاً باید بگوییم که طولانیشدن عمر حضرت چیز محالی نیست و به عوامل مادی و معنوی مختلفی بستگی دارد، بنابراین همانطور که در گذشتههای دور هم عمر ۲۰۰۰ساله حضرت نوح را داشتهایم، تصور عمر بالای ۱۰۰۰ و اندی سال برای حضرت چیز غریبی نیست. اما در مورد امامت ایشان و اینکه شیعه اصرار دارد، امام حتماً باید در دنیا زنده باشد، باید بگوییم در روایات این چنین آمده که «اگر حجت در زمین نباشد، زمین با اهلش فرومیرود.»
در واقع خداوند، عالم را هدفمند و حکیمانه و برای بندگی خالص خالص خلق کرده که این ویژگی فقط مختص به یک معصوم است و تا وقتی معصوم در این دنیا باشد، خداوند عالم را بهخاطر او سرپا نگه میدارد و بقیه بندگان چه خوب و چه بد هم بهواسطه او از برکات بهرهمند میشوند؛ چه بسا که اگر حجت در دنیا نباشد، زمین با اهلش فرومیرود.»
منبع:فارس