عقیق: «زیارت جامعه كبیره» كلمات عجیبی است. بدون اغراق به شما عرض بكنم كه تمام كلماتی كه ما در متون در مورد امامشناسی داریم، لااقل میتوانیم بگوییم كه این زیارت مكمل آنها است. اگر این زیارت نباشد، واقعاً خیلی از مقامات ائمه را ما متوجه نمیشویم. زیارت جامعهی كبیره كلماتی دارد كه بنده به آنها واقف نیستم و فقط نقل قول میكنم. خدا كند كه همهی ما محرم این حرفها بشویم. اینها كلماتشان مثل قرآن است. در قرآن میگوید: «لا یَمَسُّهُ الاّ المُطَهَّرُونَ». باید طهارت باطنی باشد تا آدم این كلمات را متوجه شود. میخواهم اینطور بگویم كه اگر بعضی از فرازهای جامعهی كبیره را كسی بفهمد، ممكن است وجودش منشأ خوارق عادات بشود. «أنتُم الصِّراطُ الأقْوَم و السّبیل الأعْظم و شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ و شُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ و الرّحْمَةِ الْمَوصُولَة» اینجا رحمت موصوله را اگر كسی بفهمد، دیگر اصلاً همه چیز حل میشود.
ائمه نتوانستند همه چیز را بگویند. هر وقت میبینید یك كسی دشمنی میكند، این دشمنی به جهل و عدم شناخت و شناخت ناقص او برمیگردد. اگر آدم اینها را بشناسد، نمیتواند دشمنی كند. شما ملاحظه بفرمایید كه ائمه حتی بین دوستانشان هم تقیه كردند و بعضی چیزها را نگفتند. حضرت سجاد سلاماللهعلیه میفرماید كه اگر من بعضی چیزها را به این مردم بگویم، من را به بتپرستی متهم میكنند. در زیارت جامعهی كبیره هم خیلی چیزها را در یك قالبهایی گفتهاند كه به دست اهلش برسد. اگر هیچ چیز نمیگفتند، ما خیلی محروم میشدیم. بنابراین باید یك چیزهایی را بگویند ولو سربسته كه به دست اهلش برسد. یك استادی داشتم كه میفرمودند: «پرده از جمال ائمه برداشته نشد؛ مخصوصاً از حضرت جواد، حضرت هادی و حضرت عسكری علیهمالسلام». فلسفهی زیارت جامعه به این دلیل بود كه لازم بود شیعه تكانی بخورد. شوخی نیست كه: «خَلَقَكُم اللهُ أنواراً فَجَعَلَكُم بِعَرْشِهِ مُحدِقینَ».
یكی از چیزهایی كه در جامعه كم شده، حتی در خانوادهها كم شده، همین مسئلهی گذشت است. آیتالله بهاءالدینی قدّسسرّه سخنی داشتند كه مفادش این بود كه: با این صفتها با این بیگذشتیها بركات از زندگی میرود. اگر برخی میبینند بركت در زندگیشان نیست، خدا میداند برمیگردد به سوء خُلق. سوء خُلق را باید دوا كنیم.